شعر ایذه

متن مرتبط با «شعرایران» در سایت شعر ایذه نوشته شده است

کورش کیانی

  •   گرچه.........     گرچـــه آتش هدیه ی اسکندر یونانـــــی است  هیزم این شعله ی پیشینه سوز، ایرانی است در تماشاخانـــه ی تاریــــخ  تنهـــــا کـــــار ما واقعی ظاهر شدن در نقش یک قربانی است تازگـــــی هــا  لهجـــــه ی  بغض  مرا  فهمیده اند گرچه این خون گریه ها از دوره ی ساسانی است کرم ابریشم به فرض از پیله بیرون زد چه سود در تن پـروانـــــــه تـــا روز ابد زندانی است دور باشم بی کسم،نزدیک باشم ناکسم! شاعرم، تقدیر من چون ابر سرگردانی است آدمی چـــون بـره ای از گوسفندان خداست پیشه ی پیغمبرانش لاجرم چوپانی است گیسوانت را کـه روی شانه ها کردی رها تازه فهمیدم شب یلدا چــــرا طولانی است هر کتابی را که دیدم زین پس آتش می زنم آخریـن راه نجـــــات ما فقط نادانـــــی است          ...............................................       تفنگ سربه هوا   وقتی تفنگ سربه هوا را خریده بود خواب پرنده های زیادی پریده بود هر روز با اشاره دستش کبوتری درخون بی بهانه جفتش تپیده بود گاهی گوزن ماده پی خون کودکش تا ابتدای دهکده با او دویده بود از ترس عطسه های تفنگش هزار بار خرگوش ترس خورده به سمتش رمیده بود پنجاه سال بعد که چشمان خسته اش برکاکل درخت کلاغی ندیده بود شب حین بازگویی افسانه شکار با اینکه اشک روی لبانش چکیده بود با تیغه های خونی شاخ گوزن پیر مثل پلنگ سینه خود را دریده بود آن شب تب چکانده شدن داشت چون تفنگ باروت چشمهاش ولی نم کشیده بود   کورش کیانی      ,شعر ایذه ، ایذه ، انشان ، انزان ، شاعران ایذه ، شاعر ایذه ای ، شعر بختیاری ، کورش کیانی.شعرایران ...ادامه مطلب

  • هرمزعلیپور

  •     خوب است به چند سالگی این اتفاق را بخوانم و این طبیعت من است این که مکمل ذات است یک نامه سرراست به من نمی رسد. از این مراتب که بگذریم تنها به یک عبور کنار هم بودیم من زاویه نساخته ام این زندگی است یا نامه ای به آفتاب اگر قرار است به مردگان سربزنیم علاوه بر این از نیاکان من چیزی به شهری نیست تا بخواهم بلیت بگیرم. به دندان در بین دو چهره از خورشید در این نام یک تن بیشتر نیست با حدی که شکسته ایم بر چندمین زخم خود دست می نهیم با تو فرق ندارد که و این که دیگر جوانی نیست و این که آغاز قشنگی نیست با دست های خود به خانه ایم و نگاه مان در بین دو چهره از خورشید انگار که این زمین سبک شده و هر چیز پایان خود را به دندان می گیرد.  ,شعر ایذه ، ایذه ، انشان ، انزان ، شاعران ایذه ، شاعر ایذه ای ، شعر بختیاری .هرمزعلیپور.شعرایران ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها